loading...
❤ღ❤کلبــــــه ی تنهـــــا❤ღ❤
مسعود بازدید : 1 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)
از اتاق بيرون اومدم تو دلو حرص ميخوردم كه چرا آخه من يهو قبول كردم يكي نيست بگه سعي كن كمتر گوش هات دراز شه خيله خوب حرص خوردن فايده نداره برم آهنگ ام رو بزنم آخه يكي نيست بگه اين سه كله ....
رفتم يه صندلي رو كه پشت ميز تحريرم بود رو برداشتم آوردم تو پذيرايي ويولون رو به دستم گرفتم و شروع به زدن آهنگ كردم اولش يه كم داشتم هول مشدم ولي نميخواستم دست اين سه كله پوك سوژه بدم
يه نفس عميق كشيدم وآماده براي زدن هرسه نفرشون همچين به من زل زده بودن كه انگار تا به حال يه همچين وسيله اي را در طول عمرشون تا به حال رويئت نكرد تقريبا وسط هاي آهنگ كه احساس كردم صورتم خيسه بدون اين كه متوجه بشم يه هو سرم رو آوردم بالا چشمام افتاد به عماد كه داره يه نگاهي مرموز به من ميندازه تودلم گفتم معلوم نسيت چه خواب براي من ديده
پسره خرفت ...آهنگ تموم شد همه برام دست زدن منم تشكر كردم كه صالح گفت واقعا آهنگ تون قشنگ بود از اون طرف مهراد گفت راستي اسم آهنگتون چيه ؟ ميم مثل مادر دهنش از تعجب باز مونده بود ببينم اين آهنگ تو فيلمش زده نشده بود بله زده شده بود منتها من مقداري تغيير تو نوتش ايجاد كردم كه يه هو عماد گفت كارتون خوب بود ولي تغييراتي كه تو نوت ها ايجاد كردي زياد آهنگ رو تغيير نداده يعني يه جورهاي انگار تغييراتي كه دادي زياد اساسي نبوده مونده بودم چي بگم ولي همش از نگاهش ميترسيدم به همين خاطر زياد تو روش نيگاه نميكردم كه باتمام نفرت و حرصي كه ازش داشتم گفتم ميدونيد براي چي براي اين كه هنوز آهنگ كامل نشده نصفه ست من تونستم تغيييرات كمي توش ايجاد كنم ودارم روش كار ميكنم امروز هم امتحاني زدم
ديگه ميشد فهميد كه داره خودشو فوحش و لعنت ميده كه چرا دهنش رو باز كرده و يه همچين سوالي رو پرسيده
آرام چايي آورد با بيسكويت بعد از خوردن عماد رو كرد به ما گفت راستي فردا اولين روز نظافت ساختمونه فك كنم من و حسنا خانوم فردا اولن نفرات هستيم همچين داشت ميگفت كه انگارمسابقه جام حذفيه ...
بعد از عرايض شان بلند شدن و خداحافظي كردن ولي من تودلم كلي خوشحال بودم چون فردا براش نقشه ها داشتم
آرام من و الي تا جلوي در بدرقه شون كرديم راستش ميخواستيم مطمئن بشيم كه واقعا دارن ميرن
الي - بچه ها اينا ديگه عجب فضول هايين
آرام - نمونه نادر از آدم هاي فضول ابته از نوع كمياب
حسنا - واقعا روي زغال رو تو پرويي سفيد كردن
الي - راستي حسنا فردا رو ميخواي چي كار كني ؟
بياييد تا بهتون بگم آرام والي سريع اومدن كه ببينن من چي ميخوام بگم بچه ها براشون نقشه دارم چي هست ؟ الان ميگم .وقتي نقشه رو براشون گفتم الي - خيلي باحاله من پايه ام البته هر كدوم از شما ها يه كاري ميكنيد هر كاري كه باعث شه اين ها حرص بخورن عصبي شن
قول ميديدن همگي باهم بلهههههههههه دست هامون رو روي هم گذاشتيم وباهم پيمان بستيم حال شون رو بگيريم

صبح از خواببيدار شدمرفتم آشپزخنه ديدم صبحونه ور آرام وحسنا آماده كردن حسنا اين چيه ؟ هيچي عزيزم وسايل اجراي نقشه خوب پس موفق باشي فقط الي كلاسمون ساعت چنده ؟2 شروع ميشه خيله خوب من امروز آموزشگاه كلاس دارم توچي نه فقط يه سر ميرم برگه هاي مين ترم بچه ها رو از آموزشگاه بگيرم بيام باشه آرام توچي من شركت ميرم وبعد دانشگاه تا 5 كلاس دارم پس من برم دنبال شغل شريف نظافت چي بچه ها راستي دقت كردين دوشغله شديم رفت هردو باتعجب گفتن نه
آِ كيو ها نظافت ساختون رو ميگم آها خسته نباشيد اين قدرفسفر مي سوزونيد به هر حال ديگه
خيله خوب من برم كه حساب اين ديلاق خان رو بگيرم دارزبيقواره رو عرض ميكنم رئيس محترم سه كله پوك ها الي و آرام كه ريسه رفتن از خنده
خيله خوب دوستان پولش رو حساب كنيد زياد خنديديد
سطل آب رو با يه دستمال برداشتم چون تي نداشتيم ديگه امكانات در همين حده ....
رفتم بيرون چشمان به جمال آق ديلاقه منور شد بعد سلام ببخشيد من ميرم از طبقه بالاشروع كنم هم جارو ميكرديم آشغال ها رو تو يه سطل ديگه ميرختيم وهم دستمال مي كشيديم تقريبا داشت كارم رو تموم ميشد ديدم
اون هنوزكار داره وچند تا از پله هامونده با يه صداي بلند گفتم ببخشيد كسي پايين نيست از قصد گفتم كه يه هو سطل آب و از بالاريختم پايين كه يه هو يه صداي بلندي كه شبيه فريادبود از پايين اومد چيييييييييي كارررررررررررررررر مييييييييييييكنيييييييييي يييي دخترررررررررررررررررررررر ر
منو خيسسسسسسسسسسسسسسسسس كردييييييييييييييييي
من كه تودلم كلي كيف كردم و به خودم تبريك گفتم بابت اجراي موفقيعت آميز نقشه ام ولي ديدم خيلي عصبانيه ....
با توام ها. منم خونسرد رفتم پايين و گفتم اااا شما اينجا بوديد من كه صدا كردم متوجه نشديد اي واي ببخشيد به زور جلوي خندموگرفته بودم كه نخندم
نه متوجه نشدم اين قدر لحنش محكنم بود گفت ديگه چيزي نگفتم
من صداي شما رو شنيدم فك كردم با كس ديگه هستيد به خاطر همين سرم رو آوردم بالا كه ببينم كسي هس يا نه كه شما لطف كرديد سطل آب رو رو سر من خالي كرديد
سرم ور پايين انداختم و گفتم خو از قصد نبود كه ....
ديدم خيلي عصبيه سريع گفتم ببخشيد من كلاس دارم اين ساعت شرمنده من برم
سريع از پله ها رفتم بالا در رو اتاق زدم و الي در رو باز كرد تا در رو باز كرد اين قدرخنديدم كه آرام والي هم به خنده من خنده شون گرفته بود
خوب تعريف كن ببينيم چه آتيشي سوزوندي ؟
منم كه ميدونستم تو راهررو هس به خاطر همين
با صداي بلند گفتم چي كار كنم تقير خو ديلاقش بود ميخواست سرشو بالا نگيره و يه صداي در بياره كه من بفهمم پايينه
خوب چي كار كردي قضيه رو براشون تعريف كردم مرده بودن از خنده از دست تو حسنا بچه ها به اين ميگن يه حال گيري درس حسابي شماها هم هر كدوم يه كارتو مايه هاي كار من انجام مميديد منتها تكراري نباشه يه كا رجديد با شه خلاقيت داشته باشد لطفا
الي - من يه نقشه دارم كه انتهاي خلاقيته
ايول خوشم اومد
آرام - من فك كنم بهتون ميگم
باشه
راستي الي من وتو كلاس داريم بريم تو برو حاضر شو منم برم يه دوش بگيرم الان ميام
از حوم در اومدم بيرون و موهام چون بلند بود دير خشك ميشد خداي من
به همين خاطر با سه شوار خشك كردم ولي زياد فايده اي نداشت
چون هنوز نم داشت
بعد از خوردن ناهار و شستن ظرف ها توسط الي راهي دانشكاه شديم راستي الي خدا به من رحم كنه
فك نكنم اين ساكت بشينه
نه پس ميخواي همين جور وايسته تا تواذيت كني
خوب هر هاي يه هوي داره
خدا به دادمان برسد از پله ها اومديم پايين خدايش هچين تميز كرده بود پله ها برق ميزد به الي گفتم راستي اين ديلاقه هم خوب تميز كرده ها كه يه هو ...

نزديك هاي در بوديم كه صالح رو ديدم به زور جواب سلامش رو داديم راستي خانوم ها كجا تشريف ميبرن يكي نيست بهش بگه مگه تو داروغه اي . كلانتري . به توچه الي جواب شو داد داريم ميرم دانشگاه كلاس داريم اگه سوالي نمونده ما ديرمون شده نه
باالي از در زديم بيرون اه تو روخدا ميبيني ديگه كا رما به كجا كشيده كه اين كله پوك هم آمار ميگيره آره بابا دم در آورده فك كنم اثرات گشتن با اون رئيسشونه .اره فك كنم . پسره ديلاق ولي خوشم اومد حالش رو اون طوري گرفتم قيافش ديدني بود ...خيله خوب بدو كه كلاسمون دير شد
با الي رفتيم دانشگاه كه تو محوطه بوديم كه بعد از سلام واحوال پرسي ديدم يكي داره از پشت سر منو صدا ميزنه برگشتم ديدم همون همكلاسيمه كه قرار بود براش جزوه بيارم خداي من الان موقع اومدن بود .. سلام
سلام
ببخشيد جزوه تون رو آورديد
ببخشيد نه
براي چي ؟
ببخشيد درگير كارهامون بوديم يادم رفت
خواهش ميكنم اشكالي نداره
چيزي نگفت رو رفت
تو دلم گفتم شايد نارحت شدخ خو چيكا كنم
با الي رفتيم سر كلاس كلاسمون تا ساعت 4 طول كشيد استاد هم همين طور راجع به اتفاقا ت و مسائل سازماني حرف ميزد و از بچه ها ايده ميخواست مثلا ميگفت اگه اين مشكل تو سازمان به وجود بياد چه راه حلي به كارببريم
كه نوبت به من رسيد آخه به قول استاد من يكي از بهترين شاگرد هاش بودم كه گفت خانوم اسدي شما نظرتون چيه من كه تو فكر اين بودكم كه عماد قراره چه بلايي سرم بياره اصلا تو جايي ديگه اي سير ميكردم كه با سقلمه ي الي به خودم اومدم استاد فهميد من حواسم نيست خانوم اسدي حواستون كجاست ببخشيد استاد
ميشه سوال تون رو يه بار ديگه بپرسيد استاد
دوباره سوال رو تكرار كرد خدا بهم رحم كرد اگه كس ديگه اي بود ميگفت به خاطر اين كه حواست نبود هفته بعد شيريني مياري خلاصه همش دنبال بهونه بود كه بچه ها شيريني بيارن
سوال پرسيد من با استدلال خودم جواب دادم كه استادخوشش اومد يه تعريفي كرد و بعد پايان كلاس رو اعلام كرد البته بعد از حظور غياب رو كردم به الي گفتم خدا بهم رحم كرد
اين امروز حاش خوب بود شانس آوردي
با الي تا در خروجي دانشگاه داشتيم ميرفتيم وبعد چون مسيرهامون باهم يكي نبود ازهم جدا شديم
من رفتم آموزشگاه موسيقي و نوت هايي رو آماده كرده بودم البته براي يه كار ديگه بود با بچه ها تمرين كرديم و بعد از يه چند ساعتي اومدم بيرون
الي- رفتم آموزشگاه سلام خانوم سليماني
سلام الي خانوم خوبي آخه تو آموزشگاه اكثرا بچه ها همديگررو به اسم صدا ميكرديم
اومدم رفتم قسمت آموزش
سلام به همگي سلام الي جون چه عجب اومدي
بابا درگير كارهام بودم
راستي آذر جون اون برگه هاي ميان ترم بچه ها رو به من ميدي؟
برو از توكشو سوم بردار توي پوشه قرمز رنگه كه اسمت روش نوشته شده پوشه ها رو برداشتم چون اون روز كلاس نداشتم بنابراين زود با بچه ها خداحافظي كردم البته به زبان انگيليسي چون تو آموزشگاه هيچ كس به فارسي حرف نميزد يعني يكي از قوانيين بود
پياده تايه مسري اومدم بعدش ديدم اتوبوس هو امد سوارشدم كه ديدم يه هوديدم يكي پشت سرم داره يكي ميگه دختر خانوم شماره بدم پاره ميكني
برگشتم ديدم حسناست
تو ديوونه اي اون كه خومدم ميدنم اثرا ت همنشيني باتو ديگه
مسخره . خودتي . من كه مثل تو نيستم كه . اختيار دار ي شما درصد ديونگي ات اندك كه چه عرض كنم ... با دستش يكي زد به بازوم
خودتي دييونه چي كار ميكني
تاتو باشي ديگه من مسخره نكني سركارم نذاري
هميني كه هست براش زبون درازي كردم توهمين در گيري ها بوديم كه نزديك خو نه شديم ا زاتوبوس پياده شديم و كرايه رو هو الي حساب كرد چون اتوبوسش خصوصي بود ..
از خيابون رد شديم و به سمت كوجه داشتيم ميرفتيم كه رو كردم به الي گفتم مياي مسابقه تادم در باشه من والي در حال دويدن بوديم كه صداي رو شنيديدم كه ميگه دو بدو تو موفق ميشي تو ميتوني (عماد بود)
بالاي سرعت مون رو كم كرديم ديم بله اين سه كله پوك ان كه دارن نطق ميكنن
حسنا- در كمال خونسردي رو كردم و بهشون گفتم .اون كه خودمون هم ميدنيم موفق ميشيم اصولا ما هميشه
صالح -بله بر منكرش لعنت
تودلم گفتم بشمار اونم زياد
مهراد - از كجا ميان اونم بااين عجله - الي - همين جور كه دوستتون فرمودن ما داشتيم مسابقه دو ميذاشتيم كه شما وسط مسابقه ..
بله مزاحمتون نميشيم به كارتون برسيد
الي -بله داشتيم همين كارو ميكرديم
باالي بقيه مسافت طي شده رو دويديم البته فك كنم داشتن نيگا ميكردن براي اين كه صداشون ميامد
الي زود تررسيد
من زود رسيدن حالاچي كار كنيم لبخندي زدم گفتم
به به خانم قهرمان آورين آورين من به شما به خاطر كسب اين مقام تبريك ميگم براتون آرزوي موفقيعت ميكنم
الي هم كه پايه مسخره بازي - من از تمامي كساني كه منو همراهي كردن صميمانه تشكر ميكنم وازشون ممنونم
يه هو يكي از همسايه هامون از كنار مون رد شد و با تعجب نيگاهمون كرد
الي غلط نكنم الا پيش خودش ميگه اين دوتا ديونه ان
بيا بريم تو تا بهد عقلمون شك نكردن
دررو باز كرديم رفتيم بالا تو درزديم آرام در و باز كرد رفتيم تو
شام با آرام بود و اونم سنگ تموم گذاشت و قيمه درس كرده بود بعد از خوردن شام يه كم درس خونديم تو اين حال وهوا بوديم كه صداي سرو صداي رو شنيديم بيستر شبيه شوخي و خنده بود
كه فهميديم اين سه كله پوك ان .. اهميت نداديم گفتيم بزار اين يه شبه روخوش باشن
الي چا يي آورد خورديم آرام -راستي حسنا فردا رو ميخواي چي كا ركني نميدونم ميترسم سرم بلايي بياره البته من برش دارم ولي ...

با بچه ها مشغول حرف زدن بوديم وداشتيم واسه امتحاناتمون برنامه ميريختيم واي آرام فك كن هم آموزشگاه من هو شركتي كه تو توش كارميكني چه طوري برسيم درس بخونيم الي هم كه روزهاي فرد كلاس دراه تا 8 چي طوري خودمونو برسونيم هيچي شب ها ديرتر ميخوابيم وصبح ها يه كم زودتر بلند مشم بعد هم حسنا جان ما كه به طور نيمه وقت كارداريم پس روزهايي رو خونه هستيم ميشينيم هر روز يه درس رو ميخونيم اين جوري بهتره
حالا پاشيد بريم بخوابيم خوابم مياد راستي تو فردا شركت كارداري نه كاري ندارم به خاطر امتحاناتم فعلا يه چند روزي رو بهم كار نميدن ولي فردا كلاس دارم
تو چي ؟ من .نه كلاس ندارم ولي آموزشگاه كار دارم الي تو چي ؟ من فعلا اين برگه ها رو صحيح كنم من فردا كلاس ندارم ولي آموزشگاه كلاس دارم
خيله خوب پس صبح بيكاريم آره فردا بريم يه كم خريد براي خونه بعدشم اگه وقت شد بريم خريد باي خودمون آره راس ميگي آرام من كه يه مانتو لازم دارم الي منم ميخوام پس صبح زود بلند شيم راستي تو كار نظافت رو چي كارميكني يه كاريش ميكنم
خيله خوب من رفتم شما خوابتون نمياد نه
باشه شب خوش
شب تو هم خوش
الي ميگم ها بيا فردا اين ديلاق رو بپيچونيمش
براي چي؟
خو كارداريم
نه هر چي باشه قول داديم زشته حسنا درسته از

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    درباره وبلاگ

    سلام دوستان گلم به 

    وبلاگ من خوش امدید

     این وبلاگ به صورت

     تخصصی پیرامون رمان

     می باشد امیدوارم خوشتون بیاد 

    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 57
  • بازدید کلی : 1,682
  • کدهای اختصاصی
    قالب وبلاگ

    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ

    كد موسيقي براي وبلاگ